- پر مغز
- که مغز بسیار دارد. یا گفته پر مغز. سخن پر معنی. یا مرد پر مغز. بسیار دانا
معنی پر مغز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر چین پر شکن پر شکن ترنجیده
میوه یا دانه که مغز بسیار دارد، سخن پرمعنی
جایی که پادر آن لغزد زمینی که پا در آن لغزد، جرم خطا زلت عثر، خرابی
آنکه مغز و اندیشه پاک و درست دارد پاک اندیشه پاکرای زیرک تیز هوش تیز ویر
استوار، پرمغز، آکنده
گردو گردکان
پر نخوت پر فیریدگی پر بطر پر غمزه
پر محبت
خردمند پر خرد، ارجمند بزرگ، پر مایه رسا بلیغ کامل، جسور دلیر: پر قوت، خودپسند مغرور متکبر، سر کش
پر فریب ترفندگر پر حیله پر فن
پرناز
مغز حرام حرام مغز نخاع
احمق ابله
پر حیله، پر فریب، پر چاره
پاک رای، پاک اندیشه، پاکیزه مغز، زیرک، هوشیار
Brainless
безмозглый
hirnlos
безмозкий
bezmózgowy
sem cérebro
senza cervello
stupide
hersenloos
ไร้สมอง
غير ذكيٍّ
मूर्ख
חסר מוח
aptala benzer